بنام خدا
|
||
|
||
|
||
شیدا واله : | ||
«غول» یا «دیو سیاه» مردی تنومند و بدقواره است با چهرهای سیاه، لباسی ساخته شده از کاه و پوشال و کلاه حصیری با زنگولهای بر گردن که با یک چوبدستی با پیر بابو برای عشق عروس گله میجنگد. در طول نمایش دیو برای دست یافتن به عروس گله، با حرکتهای خندهآور به سوی تماشاگران حمله میکند و شوند(:باعث) خندهی آنها میشود. داستان این نمایش جنگ بین دیو سیاه و پبر بابو بر سر عشق عروس گل است که سرانجام پیر بابو بر دیو پیروز میشود. |
بنام خدا
|
||
|
||
|
||
|
||
دكتر محمد میرشکرایی : | ||
![]() «تکم» به معنی بز نر است و به آن عروسک چوبی که در این آیین به کار برده میشود گفته میشود. تکم با پارچههای رنگی، آینه و زنگوله آذین شده و به هنگام چرخاندن دستهای چوبی که به آن وصل است صدای زنگولهاش به گوش میرسد. تکمگردان در کوچهها به راه میافتد و چکامههایی میخواند و بچهها و حتا بزرگترها نیز به دنبالش به راه میافتند. تکمگردان کیسهای نیز به همراه دارد که هدیههای مردم را در آن جمع میکند. (2) محمدرضا درویشی، که از اندک دستاندرکاران پژوهش موسیقی در ایران است با انتشار دستاورد تحقیقاتش در کتابچهی کوچک «ترانههای نوروزی و بهاری»، در این راه گامی بلند برداشته است. این کتاب دربردارندهی بیست و پنج ترانهی نوروزی است که هر کدام یک یا چند بند دارد. ترانهها، هم زبان و گویش محلی آورده شده و هم برگردان روان فارسی دارند. آهنگهای ترانهها نیز با الفبای موسیقی ثبت و در رویهی روبهروی ترانه آورده شدهاند. درویشی دربارهی نوروزیخوانان مینویسد که اینان خنیاگران گمنام و دورهگردی بودند که از نزدیک به پانرده روز مانده به بهار، بر در هر خانهای بهار و نوروز را نوید میدادند.(3) (1) این متن، گزیدهای از مقالهی محمد میرشکرایی با عنوان «نوروزخوانی» است که در کتاب ماه هنر، شمارهی 5، بمهنماه 1377 به چاپ رسیده است.
(2) این بخش از گفتگو با محمد میرشکرایی تنظیم شده است. (3) میرشکرایی، نوروزخوانی |